توی کامپیوتر میتونستم ازین نقطههای گرد سر هر تیتر هر بند بذارم. تو لپتاپ نمیتونم. اونجا alt+7 بود میونبُرش. الان انگار چیزی نیست:))
• الان میتونم از ورد کپیش کنم. فونتمم به سلامتی عوض میشه باهاش! :|
• عطش یاد گرفتن چندتا زبان منو رسماً دیوانه کرده. به محض اینکه علائمی از یه زبان جدید میبینم، ویرم میگیره که کِی زمانش میرسه که اینو یاد بگیرم؟ البته به جز ژاپنی و چینی و امثالهم که هیچوقت تلاشی در راستاشون نخواهم کرد انشاءالله:))
الان باید آلمانیو به حد معقولی برسونم. هرچند انگلیسی هم جا داره تا رسیدن به حد معقول. میدونم خیلیا در این لِولی که من هستم که قرار میگیرن، به نظرشون دیگه زبانشون خوبه و داستان. من هیچ وقت به اون صورت فکر نکردم زبانم خوبه. حتی توی کلاس زبانمم همیشه افرادی بودن که من فکر کنم زبان اونا بهتره. حتی وقتی رنک کلاس شده باشم. البته افرادی بودن که حس کنم زبانم از اونا بهتره. همیشه هستن این آدما. زبانم، زبان انگلیسیم ینی. بعد از این باید عادت کنم اینو نگم چون برنامم این نیست که انگلیسی تنها زبان دومی باشه که بلدم. ان شاء الله آلمانی و بعدم فرانسوی و بعدم اسپانیایی و ایتالیایی به امید خدا:)))
• دیروز نوترونو دیدم. خیلی دلم تنگ شده بود و کلی عکساشو و عکسامونو نگاه کردم و دیدم اصلاً اینجوری فایده نداره:)) باید پاشم برم همین الان ببینمش. و بدون هیچ برنامه ریزی ای بهش گفتم من عصر میام ببنمت. اونم بدون هیچ برنامه ریزیای کلاسی که اون ساعت داشتو کنسل کرد و رفتیم همو دیدم و دقایق متمادی با لبخند خوشحالی همدیگه رو بوسیدیم :قلب(که نمیدونم از کجا پیدا کنم شکلکشو)
• این چند روز تعطیلات یکم کار دانشگاهی دارم و یکمم درس باید بخونم. چون اصلاً نمیخوام عاقبتم مثل ترم پیش بشه و کلی غصهی معدلمو بخورم:)) باید معدلم حتی بیاد بالاتر این ترم با وجود درسای به شدت سختتر. باید توی تعطیلات یه چیزایی هم ترجمه کنم و یه چیزایی هم تایپ کنم و یه چیزایی هم وارد دفتر جزوه هام کنم. وویس یکی دو جلسه کلاسم باید گوش بدم. ایشالا که در ده روز باقیمونده وقت بشه.
شاید با هدفی که الان دارم، (که جالبه همه جا اجتناب میکنم از گفتنش و حتی از اینجا نوشتنش و فقط نوترون میدونه) خیلی مهم نباشه رنک یک کلاس باشم. اما برای خوشحالی والدینم مهمه. این هم خب یکی از مهمترین اهدافیه که میتونم داشته باشم.
فعلاً همین.
درباره این سایت