محل تبلیغات شما

غم واقعی

شاید برای اولین بار

روز مادر، دیشب

مادربزرگم از دنیا رفت

همین، تمام شد و باور ندارم هیچ جای دیگه ای رفته باشه

تموم خاطراتی که ازش داشتم متوقف میشه و دیگه هیچ چیز جدیدی بهشون اضافه نمیشه

یکی از انسان هایی که منو با تموم وجودش دوست داشت کم شد

تنها روی گوشه‌ی تختی که گربه روش جیش کرد خوابیدم

خیلی یهویی فردا برمیگردم خونه

منتظرم فردا شه بیصبرانه، عجیبه. چون رفتن من قرار نیس اونو برگردونه

چطور با بابای عزیزم روبرو شم که قد تموم دنیا غم داره الان

عمم که اون سر دنیاست و نمیدونم داره از غصه تلف میشه یا چی

همه که حالشون بده

و خود مامان بزرگم

چقدر درد میکشید این چندسال، چقد اذیت بود

خدایا باورم نمیشه

تموم شد له همین راحتی

و دیگه هیچی مثل قبل نمیشه

هیچوقت مثل قبل شاد دور هم جمع نمیشیم

یادم اومد که پیر میشم و درد میکشم از ازدست دادن.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها